مائده های آسمانی «دانش آموزان پایه چهارم دبستان ایثار 2» | ||
مردمی کردن اقتصاد از ضروریات اقتصاد مقاومتی است و بدون مشارکت، حضور و مقاومت مردم در اقتصاد، گذر از تنگناهای تحریم ها و تهدیدها امکان ناپذیر است. بنیان فلسفی و فکری سیاستهای اقتصادی اجرایی در کشور و نیز مکتب فکری که سیاستهای اقتصادی بر آن مبتنی است، نقش مهمی در شکل دهی روحیات مردم دارد. به طور کلی مکاتب ماتریالیستی در ایجاد مشارکت حداکثری مردم به مثابه جنبه مهمی از مردمی کردن اقتصاد موفقیت چندانی ندارند، بعنوان مثال سیاستهای اقتصاد سرمایه داری به دلیل بنیان ضد اجتماعی و سود محور بودن آن تا حدودی باعث تخریب روحیه جمعی و کم رنگ شدن نقش مردم در اقتصاد شده است که باید با رجوع به اقتصاد اسالمی و طراحی الگوی جدیدی برای پیشرفت مبتنی بر تعالیم اسالمی روحیه جمع گرایی، ایثار و مقاومت را دوباره احیا نمود. مردمی کردن اقتصاد از دو جنبه قابل بررسی است، افزایش مشارکت مردمی و خصوصی سازی .در این مقاله ساز و کارهای الزم برای افزایش مشارکت مردمی در عرصه های اقتصادی و سیاسی و ایجاد یک اقتصاد مردمی به مثابه مهمترین عامل در اقتصاد مقاومتی مورد بررسی قرار گرفته است و راهکارهای الزم برای نیل به این مقصود ارائه شده است. در ادبیات آکادمیک اقتصادی، اصطالح »اقتصاد مقاومتی« وجود ندارد و شاید بتوان گفت که برای اولین بار است که چنین تعبیری در مفاهیم اقتصادی مطرح می شود، در همین مدت کوتاه تعاریف زیادی در مورد اقتصاد مقاومتی ارائه شده است، که به نظر می رسد جامع ترین تعریف را مقام معظم رهبری ارائه نموده اند : »اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که برای یک ملت، حتی در شرایط فشار و تحریم، زمینه ی رشد و شکوفایی را فراهم میکند.« در مفهوم اقتصاد جنگی نیز شباهت هایی با اقتصاد مقاومتی دیده می شود، اما اقتصاد جنگی اقتصادی است که متکی بر برآورد دوران کوتاهی از محاصره کشور و فشارهای فرامرزی وارد به اقتصاد است. شاید از جهاتی شرایط اقتصاد جنگی زمینه مشارکت مردمی بیشتر نسبت به شرایط عادی را فراهم آورد و مردم به دلیل اینکه شرایط ملموس تر است همکاری بیشتری با دولت داشته باشند. اما در اقتصاد مقاومتی که از اوایل دهه 08 در ادبیات مقام معظم رهبری مطرح شده است، کوتاه مدت نبودن دیدگاه جمهوری اسالمی به تهدیدات و فشارها است و از آنجا که خواستگاه تهدیدات بر علیه ایران تقابل جمهوری اسالمی با نظم ناعادالنه فعلی حاکم بر جهان و دفاع از حقوق خود است، این تقابل کوتاه مدت نخواهد بود، به همین دلیل فرق اقتصاد مقاومتی با اقتصاد جنگی این است که استراتژی دراز مدت الزم دارد. با توجه به این مقدمه باید گفت که مردم مهمترین عامل در اقتصاد مقاومتی هستند که از یکسو سازنده ساختارهای اقتصادی و اجتماعی بوده و از سوی دیگر تصمیمات اقتصادی مستقیماً بر زندگی مادی و معنوی آنان اثر گذار است.بنابراین مقاومت اقتصادی بدون حضور و نقش مردم امکان ناپذیر است پس مردمی کردن اقتصاد مهمترین گام در اقتصاد مقاومتی است. نقش مردم در اقتصاد مقاومتی نقش مردم در اقتصاد مقاومتی بسیار مهم و حائز اهمیت است. ایران بعنوان یک کشور اسالمی که از ابتدا بر پایه ظلم ستیزی و مقاومت در برابر کفر و استکبار جهانی پایه های خود را بنا نهاده است، توانسته است الگویی از مشارکت مردمی را به تصویر بکشد. جنگ تحمیلی، مبارزه با بحران های داخلی و مبارزه با ضد انقالب، شرکت در انتخابات گوناگون، مشارکت همه جانبه در صحنه های عمومی و مبارزه با تهدیدهای خارجی همه با یاری و مساعدت مردم همراه بوده است. در هر صحنه ای که از نیروی مردمی استفاده شده و شرایط برای مردم صادقانه بیان شده است بیشترین مشارکت از جانب مردم صورت گرفته و در تمام این صحنه ها بهترین نتیجه ها حاصل شده است، اما در صحنه هایی که مردم و دولت هر کدام جداگانه در پی اهداف خود بوده و در اصطالح اقتصادی بهینه سازی ها جداگانه صورت گرفته است،نتایج مورد انتظار حاصل نشده است. . دیدار مقام معظم رهربی با دانشجویان 11/شهریور/1931 یکی از صحنه هایی که به نظر می رسد مشارکت مردمی، آموزش مردمی و بیان صادقانه شرایط برای مردم در آن در حد مطلوب نبوده است اقتصاد است، که نتایج حاصل شده در آن نیز در حد مورد انتظار و مطلوب نبوده است. لذا لزوم مردمی کردن اقتصاد یا استفاده از تمام سرمایه های فیزیکی و انسانی و عوامل تولید داخلی در فرآیند توسعه و نیز حمایت از آنها در برابر تهدیدها اصل مهمی در اقتصاد مقاومتی است. شاید بتوان ژاپن را بعنوان یک نمونه استفاده از همبستگی اجتماعی جهت پیشرفت و رشد اقتصادی نام برد، کشوری که پس از جنگ جهانی با وجود مشکالت متعدد و فقدان منابع معدنی نظیر نفت و گاز، اما با اتکا به سرمایه های انسانی خود توانست در مدت کوتاهی به توسعه اقتصادی برسد و در مقایسه با سایر کشورهای توسعه یافته در زمینه تضاد طبقاتی و یا عدم مشارکت اجتماعی مشکالت کمتری دارد. هر چند ژاپن با مشکالت ناشی از تهدید و تحریم روبرو نبوده است اما می تواند نمونه ای از اقتصاد مردمی باشد. مدل ژاپن همبستگی درونی را مبنای کار خود قرار می دهد. تفاوتهای درآمدی بین طبقات اجتماع حداقل است. از همه توقع ایثار می رود به ویژه از طبقه مدیران. تصمیمات صرفاً از باال گرفته نمی شود بلکه از طریق گفتگو و مصالحه تعیین می شوند. از بعضی لحاظ مدل ژاپنی از درون، عادالنه تر از نوع آمریکایی خود است و قدرت آن قبل از هر چیز مبتنی بر همبستگی مردم آن است. این مدل با حداقل تنشهای اجتماعی برای توسعه صنعتی بسیج گردید و البته ناگفته نماند که این کشور از شهروندان خود ایثارگری زیادی را طلب کرد. مدل ژاپنی به علت دستاوردهای اجتماعی خود در داخل مستحق توجه بسیار است: حمایت از مردم و بسیج کردن انها برای ایجاد همبستگی .با توجه توضیحات فوق، مردمی کردن اقتصاد را می توان از دو جنبه بررسی نمود: 1- افزایش مشارکت مردمی در عرصه های اقتصادی و سیاسی و استفاده از سرمایه های اجتماعی جهت مقابله با تهدیدها 2 – افزایش استفاده از سرمایه های فیزیکی و انسانی متعلق به بخش خصوصی در این مقاله جنبه اول مورد بررسی قرار می گیرد. مشارکت مردمی اگر مشارکت را دخالت داوطلبانه ، آگاهانه و همه جانبه ی مردم در همه ی امور اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی که هر یک به نوعی با زندگی آنان سرو کار دارد تعریف کنیم، تاثیرگذاری مردم بر فرآیند های تصمیم گیری در این امور جزءالینفک مشارکت محسوب می شود. بنابراین مشارکت، درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که موجب یاری یکدیگر و همچنین مسئوالن در امور می شود. بر اساس تعریف فوق ، درگیر شدن ، یاری دادن و مسئولیت پذیری ، سه ویژگی مهم مشارکت می باشد . - حد مطلوب در اینجا، دستیابی به اهداف برنامه های توسعه 1 ساله است - گرو ینر، فرجام سرمایه داری، ترمجه دکرت علی اکرب نیکواقبال، انتشارات مست،1931، ص11 4 مشارکت (Participation) از منظر فوق، نه تنها یک رهیافت برای رسیدن به توسعه ی پایدار است بلکه بنا بر اهمیتی که دارد خود به عنوان هدف توسعه پایدار و در مفهوم جدید اقتصاد مقاومتی یک ضرورت است. در واقع »مشارکت اقتصادی بر تأثیرگذاری بر شیوه و پویش تولید، روابط حاکم بر این پویش و وسایل مادی تولید برای رف ع نیازهای مادی و افزایش تولید متمرکز است که در قالب مداخله و درگیر شدن افراد در نظام تصمیمگیری مربوط به تخصیص منابع اقتصادی و مشارکت در سیاست توسعه اقتصادی نمود پیدا میکند.« آنتونی گیدنز در بحث مشارکت سیاسی به مردم ساالری مشارکتی اشاره نموده و آنرا نظامی میداند که در آن تصمیمات بهطور جمعی توسط کسانی که این تصمیمات بر زندگیشان تأثیرگذار است گرفته میشود. از طرفی حیث اولوف پیترسون مشارکت سیاسی را بهعنوان » تالش هایی که با هدف تأثیرگذاری برجامعه صورت میگیرد« تعریف مینماید. در اقتصاد مقاومتی همه ی اقشار ، طبقات و گروه های مختلف سنی و جنسی از جایگاه خاص برخوردارند . زیرا تنها در صورت مشارکت مردم است که امکان مقاومت در مقابل انواع تحریم های اقتصادی وجود خواهد داشت و این مشارکت، مشارکت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خواهد بود. نویسنده: فاطمه سرخه دهی.
آدرس دانشگاه: تهران، ونک ، ده ونک ، دانشکده علوم اقتصادی، دانشگاه الزهرا. [ دوشنبه 92/9/18 ] [ 7:46 عصر ] [ م.کرد ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |