سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مائده های آسمانی «دانش آموزان پایه چهارم دبستان ایثار 2»
 
قالب وبلاگ

انواع مردم از جهت انگیزه فعالیت اقتصادی 

 مسلماً در مردمی کردن اقتصاد امکان حصول مشارکت صد درصدی امری امکان ناپذیر است چرا که مردم از

لحاظ انگیزه های اقتصادی، سیاسی و تعلقات حزبی و سیاسی متفاوتند و مسلماً در هر جامعه ای مخالف و موافق

وجود دارد. اما حصول مشارکت حداکثری مردم قابل حصول و بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر در اقتصاد مقاومتی

است. پیامبر اکرم می فرمایند که مردم به سه گروه تقسیم می شوند: » گروه اول گردآوری مال را دوست ندارند در

نگهداری و احتکار مال نمی کوشند، از دنیا به اندازه رفع گرسنگی و پوشیدن شرمگاهی راضی اند، گروه دوم

گردآوری مال از پاک ترین و بهترین را دوست دارند، به وسیله آن به خویشان رسیدگی، به برادران نیکی و به فقرا

کمک می کنند برای آن ها چسبیدن به سنگ تفیده و داغ از کسب یک درهم حرام یا باز داشتن کسی از حقش آسان تر

است. گروه سوم به جمع مال از راه حالل یا حرام و جلوگیری از صرف مال در راهی که خداوند واجب کرده عالقه

دارند. اگر مال را خرج کنند شتاب و اسراف می ورزند و اگر نگه دارند به سبب بخل و احتکار است. دنیا زمام

 قلبهای اینان را مالک گشته تا آنان را به سبب گناهانشان در آتش افکند.«

 البته در میان این گروهها، گروههایدیگری هم وجود دارند اما این حدیث شریف تنها به باالترین و شریف ترین )

اول و دوم( و پست ترین )گروه سوم)اشاره نموده است.

 اقتصادی سازمان یافته روستاییان بهعنوان مکانیزم برای توسعه روستای ایران،

 پیداست که فرهنگ اسالمی و جامعه اسالمی هرقدر در جلوگیری از تبدیل گروههای دیگر به گروه سوم )یعنی پست

ترین( وکاستن از تعداد افراد گروه سوم موفق تر باشد، مشکالت اقتصادی، سیاسی و اجتماعیش کمتر بوده و در

مقاومت اقتصادی پیروزتر خواهد بود و هر قدر بواسطه خطاهای سیاستی و فرهنگی باعث افزایش تعداد افراد گروه

سوم شود در مقاومت اقتصادی و مقاومت نظامی و سیاسی ضربه پذیرتر خواهد شد. لذا گام اصلی در اقتصاد مقاومتی

اصالح فرهنگی و ایدئولوژیکی است که مهمترین اقدام در این راه دوری از سیاستهای اقتصادی مبتنی بر اقتصاد

سرمایه داری و سایر مکاتب فکری ماتریالیستی است و تدوین الگوی اسالمی و ایرانی که با سبک زندگی اسالمی، به

تربیت انسانهای گروه اول و دوم و افزایش آنها در جامعه اسالمی بپردازد.

3-2 موانع ناشی از نظام انگیزشی و اقتصادی ماتریالیستی در نیل به مردمی کردن اقتصاد

به طور کلی به دلیل ماتریالیستی بودن بنیان فکری نظامهای غربی، مردمی کردن اقتصاد و اقتصاد مقاومتی تحت این

نظامهای اقتصادی و سیاسی به سختی امکان پذیر است. چرا که سود محوری تنها فعالیتهای سود محورانه را منطقی و

عقلی می داند در حالی که در اقتصاد مقاومتی هدف تک تک افراد جامعه تنها حداکثر کردن سود و نفع شخصی نیست.

در تجربه اقتصاد ایران، عمده سیاستهای اقتصادی مبتنی بر آموزه های اقتصاد سرمایه داری و اجرای برنامه های

تعدیل ساختاری بوده است هر چند شدت و ضعف آن در برهه های زمانی مختلف، متفاوت بوده است. این بنیانهای

فکری در نظام انگیزشی جامعه اثرات نامطلوبی را بر جای گذاشته است که مانعی در تحقق اقتصاد مردمی به شمار

می آید، از آنجمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

3- 2- 1 اصالت فرد در لیبرالیسم

در طی سالهای گذشته هرچند با فراز و نشیبهای بسیار آنچه در مرکز اندیشه و عمل مدیریت توسعه کشور

قرار داشته، برنامه تعدیل ساختاری است، یعنی برنامه ای که در آن سازماندهی نظام اقتصادی- اجتماعی بر

فلسفه »اصالت فرد« و حداکثر سازی »سود فردی« استوار است. »در چارچوب این نگرش »کل« یا

»جامعه« هیچگونه اصالتی ندارد و چیزی جز مجموع تک تک »افراد« نمی بایست به حساب آید.

 بنابراین تا آنجا که به علم اقتصاد مربوط می شود، »تقاضای کل« یا »عرضه کل« به صورت مستقل

موضوعیت و اصالت ندارند و چیزی بیش از جمع افقی تک تک عرضه ها وتقاضاهای انفرادی نخواهد بود.«

 

 

در دوران تعدیل ساختاری همه چیز با نگرش اقتصادی محض بوده است و به صراحت از اولویت نداشتن

توزیع عادالنه درآمدها و ثروت ها به میان می آمد و همه چیز منوط و موکول به افزایش تولید اعالم می

گشت و بحث از توزیع قبل از تولیدرا چیزی جز تقسیم فقر نمی دانستند. از دیدگاه اقتصاد سیاسی لیبرال فقر

جنبه فردی محض داشته و به عواملی از قبیل ریاکاری و راحت طلبی اسراف یا بد شانسی افراد مربوط می

شود. در عرصه اقتصادی بین المللی پل ساموئلسن معتقد است که حق رای از آن آراء دالری است و مسئله

حق تصمیم گیری های اقتصادی بین المللی در مجامعی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بر اساس

18 قدرت اقتصادی و میزان سهام اعضاء تعریف شده است.

 

 

 مسلماً چنین نگرشی موجب دلسردی گروههای کم درآمد جامعه از مشارکت اقتصادی و سیاسی خواهد شد،

در حالی که پیروزی انقالب و جنگ تحمیلی مدیون فداکاریهای همین گروه بوده است و سرمایه مهم انقالب

همدلی و مشارکت مردم در صحنه های مختلف و احساس تعلق به انقالب بوده است.

3- 2-2 بنیان فرد گرایی لیبرالیسم

رویکرد اصالت فرد و سیستم قیمتها که گاه از آن به مکتب پولی نیز نام برده می شود را می توان دنباله نگاه

کالسیکی به اقتصاد دانست. کنت ارو اقتصاددان برجسته و مشهور، »اصالت فرد« را به عنوان یک قاعده و

معیار در نگاه نئوکالسیکی معرفی کرده است. او بیان می کند که ما آموخته ایم که همه اندیشه ها و

پیشنهادهای ما می بایست صرفاً مبتنی بر فردگرایی و در چارچوب عمل افراد و نه سایر تحوالت اجتماعی

باشد.

11

 

انسان اقتصادی مورد نظر دیدگاه نئوکالسیک انسانی است که رفتارهایش می بایست به صورت ذره ای و

اتمیستیک مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، یعنی جدای از طبیعت و جدای از سایر انسان ها. بنیان فلسفی

جدایی انسان ها از یکدیگر، فلسفه ای است که در آن تجربه فرد به عنوان سنگ محک حقیقت است، همانطور

که جدایی انسان از طبیعت از طبیعت قالب فلسفی خود را در جدایی واقعیات از ارزش ها و »است« از

»باید« می یابد.

12

 

هنجارهای فرهنگی جدید )خصوصی در برابر عمومی، فردی در برابر اجتماعی و ..( همه در خدمت القای

ارزش های خودخواهانه ای هستند که اقدام جمعی را تضعیف می کند. آمریکایی سازی فرهنگی شامل

یورشی همه جانبه به سنت های فرهنگی به بهانه مدرنیزاسیون حمله به تعهدات جمعی به بهانه فردیت و نفی

13 دموکراسی از طریق کارزارهای عظیم رسانه ها با تاکید بر اشخاص است.

 

این در حالی است که حتی امروز در سطح خود کشورهای پیشرفته صنعتی به ویژه اروپایی ها، عالوه بر

تاکید بر سنت ها و هویت ملی، در جستجوی تعریف هویت های جمعی دیگری هستند که بتواند آنها را نسبت

به حمالت فرهنگی آمریکایی ها واکسینه کند. در آمریکا، کشوری که چند صد سال از پیدایش آن نمی گذارد

و عمده ساکنان آن را مهاجران از کشورهای مختلف و با هویتهای متفاوت تشکیل می دهد، نیز یکی از

آموزشهای مهم در دوران تحصیل آشنایی دانش آموزان با منافع ملی آمریکا و ایجاد هویت جمعی برای دفاع

از منافع آمریکا در برابر تهدیدات بیرونی است. در حالی که ایران با داشتن هویت مستقل، کهن و ریشه دار

و داشتن جمعیت اکثریت مسلمان، باید بیش از این در آموزش منافع ملی، هویت ملی، وحدت ملی و منافع

جمعی به شهروندان خود بخصوص در دوران تحصیل کوشش نماید.

3- 2-3 انسان ضد اجتماعی

در قرن بیستم فصیح ترین کشمکش میان فرد و جامعه را فروید داشته است . فروید در آخرین رساله های عمومی خود

درباره فرهنگ، جامعه و فرد، روایت هابزی از نظریه سنتی قرارداد اجتماعی را بازگو می کند:

زندگی بشر به صورت اجتماعی فقط از هنگامی آغاز می شود که گروهی از انسان ها با یکدیگر متحد می شوند و

قدرتی برتر از هر یک از افراد به تنهایی پدید می آورند و در مقابل کلیه افراد همچنان متحد باقی بمانند. این جایگزینی

 قدرت متحد گروهی با قدرت آحاد انسانی گامی تعیین کننده به سوی تمدن است. جوهر این تغییر محدود کردن امکانات

 1 خشنودی خویش از سوی اجتماع است، حال آن که برای فرد چنین محدودیتی نا شناخته بود.

 

فروید مانند هابز بر این باور بود که هر فردی عمالً دشمن تمدن است و جامعه متمدن همواره در معرض پاشیدگی

قرار دارد. این دید بد بینانه استداللی محافظه کار برای نظم و اقتدار – یا به قول فروید سرکوب- تلقی می شود. دلیل

 1 ضد اجتماعی بودن انسانها ضعفشان نیست، بلکه آنها بطور طبیعی تنها، خود- جنبنده و جویای منافع خویش هستند.

 

همنوایی و اتفاق نظر همواره مشکوکند. از دید لیبرال ها این مفاهیم مردم را صرفاً دنباله رو قرار داد یا سنت یا

جماعت قلمداد می کند و عامل تمایالت خودجوش و مستقل خویش نمی داند. تنوع افکار و عقاید طبیعی است و اتفاق

نظر و همنوایی صرفاً محصول نوعی فشار یا اعمال نفوذ است. آنتونی کروسلند حتی نسبت به اندیشه مشارکت

 1 مردمی گسترده نیز بدگمان است

 

انسان ها جدا از یکدیگرند، زیرا افراد از تمنیات و خواهش هایی جان می گیرند که در اساس خودخواهانه و خود

پرستانه اند. هر یک از آنها جویای ارضاء خویش اند و این بدان معنی است که نه تنها دنیای انسانی از ذرات منفصل و

خواهان خوشنودی خویش تشکیل شده است، بلکه هر یک از این افراد ذره ای، دیگران را اشیایی تلقی می کنند که

چنانچه جداً بر سر راه ما قرار نگیرند خنثی هستند و در غیر این صورت یاور یا مانع تحقق من و ارضاء امیال من

 1 اند

 .

در این دیدگاه که بر پایه انسان ضد اجتماعی استوار است، اجتماع فاقد هویت مستقل است و توقع مشارکت مردم برای

تامین اهداف جمعی و ملی در شرایط سخت و بحرانی مانند تحریم، جنگ و... توقع مناسبی نخواهد بود. پیداست که

هر قدر مردم به عنوان مهمترین پایه های یک جامعه از هم دورتر شده و فردگرایی تبلیغ و تشویق شود، جامعه از

درون خالی و انگیزه های مشارکت در شرایط سخت سیاسی و اقتصادی کمتر خواهد شد. در این چارچوب مسائلی

همانند مقاومت که از مولفه های اصلی اقتصاد مقاومتی است در عمل معنا و مفهومی نخواهد داشت و فردگرایی،

فضایلی چون ایثار، از خودگذشتگی، کمک به همنوع و سایر مولفه های الزم برای اقتصاد مقاومتی را بی معنا خواهد

نمود. پر واضح است که در چنین شرایطی سخن از مردمی کردن اقتصاد به مفهوم افزایش مشارکت و مقاومت

مردمی در برابر تهدیدات بیرونی امری بعید است.

 جمع اصالت 

جمع گرایی یا سوسیالیسم نظامی است که در آن صنعت بطور مستقیم توسط حکومتی ادراه می شود که مالک هه ابزار

 نقطه اشتراک گرایش های جمع گرا 10 تولید است و تمامی فرآیندهای تولید توسط کارمندان انتصابیش مدیریت می کند.

این اشت که جامعه را دارای واقعیتی اصیل می دانند. ریشه این دیدگاهها را باید در اندیشه های هگل جستجو کرد. در

اقتصاد کامالً دولتی که دولت بر تمام ارکان اقتصادی سیطره داشته باشد نیز انگیزه های اقتصادی کمرنگ خواهد شد

و معموالً بهره وری به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و در این شرایط نیز به دلیل عدم حضور بخش خصوصی و

شرایط نا مناسب برای فعالیت بخش خصوصی بسیاری از استعدادها و ظرفیتها به هدر خواهد رفت. در چنین دیدگاهی

نیز انگیزه های مشارکت در حد مطلوب نخواهد بود و استفاده از تمام ظرفیتهای مردمی در اقتصاد دشوار خواهد بود.

اما رویکرد اسالمی در این مورد می تواند در حل این مشکل و ایجاد مشارکت حداکثری و تامین منافع جمعی و فردی

به طور همزمان مناسب باشد. 


[ دوشنبه 92/9/18 ] [ 8:8 عصر ] [ م.کرد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 46980